سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خاص

گفت :چند هفته پیش با هم دوست شدیم,توآموزشگاه پس فقط چند هفته است دوستید؟؟!آره دیگه ,همون هفته ی اول گفت برم خونشون ....تو هم رفتی؟خوب آره ,چرا نرم؟ از همون اول که دیدمش مشخص بود کلی مایه دارن,ماشینشو باید میدیدی..,دختر خوشتیپی ام هست, خوب پول تیپ میاره دیگه! منم بهش پیشنهاد دوستی  دادم.  وقتی وارد خونشون شدم..دهنم باز مونده بود .یه خونه ویلایی تو بهترین منطقه تهران !اتاقش اندازه کل خونه ما بود..از جلو در اتاق مامانش اینا که رد شدم صدای خرخر باباش میومد,با خودم فکر کردم مرد بیچاره تو خواب نازه و از همه جا بی خبر...وجدانم قلقلکم میداد,گفتم اگه یه روزی یه دختری داشته باشم که اینجوری دورم بزنه چه احساسی بهم دست میده؟به وجدانم گفتم  خفه شو فعلا که دختری در کار نیست تو یه دوست پسری پس امشبو خوش باش...حالا چند باری رفتم پیشش کلی دوستم داره.. نازمم میکشه,در توهماتش میخواد زنم بشه!!!پرسیدم دختر خوبیه؟خوب باهاش بمونگفت: دختر که نیست اما خوبه...!!!! من که حالا حالا ها زن نمیگیرم بخوامم بگیرم باید دوشیزه باشه.... !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!................پی نوشت: من معتقدم  این دو شخصیت نرمال نیستن ولی مطمئنم دختره هرزه نیست .فقط دنبال جلب محبتی که احتمالا تو خوانوادش ازش محروم بوده ..به خاطر این محبت هر کاری میکنه و پسرا هم گیرش میارن دیگه,البته اونا هم مقصر نیستند خود دختر اجازه داده احمق فرضش کنن..این ماجرا قصه نبود واقعیت محضه..البته متاسفانه! 
♥ یکشنبه 92/5/20 ♥ 12:10 عصر بـ ه قـلمـ omid ♥
نظر


طراح : صـ♥ـدفــ